بهترین معلم

بهترین معلم

علمی فرهنگی مذهبی
بهترین معلم

بهترین معلم

علمی فرهنگی مذهبی

شعری زیبا از فروغی بسطامی به مناسبت روز جمعه

  کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی

نگاه دار دلی را که برده ای به نگاهی


مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد

که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی


چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد

چه مسجدی چه کنشتی ؛ چه طاعتی چه گناهی


مده به دست سپاه فراق ملک دلم را

به شکر آنکه در اقلیم حسن بر همه شاهی


بدین صفت که ز هر سو کشیده ای صف مژگان

تو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی


چگونه بر سر آتش سپند وار نسوزم

که شوق حال تو دارد مرا به حال تباهی


به غیر سینه ی صد چاک خویش در صف محشر

شهید عشق نخواهد ، نه شاهدی نه گواهی


اگر صباح قیامت ببینی آن رخ و قامت

جمال حور نجویی ، وصال سدره نخواهی


رواست گر همه عمرش به انتظار سرآید

کسی که جان به ارادت نداده بر سر راهی


تسلی دل خود میدهم به ملک محبت

گهی به دانه ی اشکی گهی به شعله ی آهی


فتاد تابش مهر مهی به جان فروغی

چنان که برق تجلی فتد به خرمن کاهی












شاعـــــر : فروغی بسطامی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.