بهترین معلم

بهترین معلم

علمی فرهنگی مذهبی
بهترین معلم

بهترین معلم

علمی فرهنگی مذهبی

شعر میلاد پیامبر بزرگوار اسلام و امام صادق علیه السلام

 مجموعه دوم شعر میلاد حضرت محمد(ص) و امام صادق (ع) 


 (اى به ذکر روى تو، تسبیح گردان ماه و مهر )

اى به ذکر روى تو، تسبیح گردان ماه و مهر
وى به روز و شب جمالت را ثناخوان ماه و مهر
با خیالت رو به ذکر یاجمیل آورده اند
بیش ازین در آتش حسرت مسوزان ماه و مهر
آسمان با صدهزاران دیده مى جوید تو را
رونما، تا رونما آرد به دامان ماه و مهر
در حجاب نور مستورى، ولى با این همه
با نگاهى دل ز کف دادند آسان ماه و مهر
از فروغ روى تو هفت آسمان روشن شده ست
اى رخت را روز و شب آیینه گردان ماه و مهر
چشمشان در خواب هم هرگز نبیند خواب را
در رخ تو مات و حیرانند اینسان ماه و مهر
مدّعا را با دو شاهد آسمان اثبات کرد:
از سحرخیزان و از شب زنده داران، ماه و مهر
در گذرگاه تجلّى اى فروغ لایزال
با دو جلوه از تو شد اینسان فروزان ماه و مهر
با تو رونق نیست بازار مه و خورشید را
بِهْ که تا نگشوده بربندند دکّان ماه و مهر
رزقِ نور کهکشان ها در فروغ حسن تست
اى دو قرصِ نان تو را بر خوانِ احسان، ماه و مهر
دورباش چشم بد را نیست حاجت، تا که هست
مجمره گردان فلک، اسپندریزان ماه و مهر
کهکشان در کهکشان گسترده طیف نور او
ذرّه اویند در گردون فراوان ماه و مهر
چون رُخش را گاه مه خوانند و، گاهى آفتاب
زین شرف ساید سر خود را به کیوان ماه و مهر
چشم من ماتِ جمال مصطفى بادا، که هست
اندرین آیینه سرگردان و حیران، ماه و مهر
اى شبستان تجلّى از تو روشن همچو روز
وى به یمن جلوه ات این گونه رخشان ماه و مهر
کرده میلاد تو را با حضرت صادق قرین
تا خدا امشب کند با هم نمایان ماه و مهر
شایگان آورده، گنج شایگانم آرزوست!
اى به چرخِ جود تو رخشان هزاران ماه و مهر
اى به درگاه جلالت چار ارکان خاکبوس
هفت اختر مشعل افروز و، دو دربان: ماه و مهر
از سر «پروانه» خود سایه رحمت مگیر
هست تا در سایه مهرت خرامان ماه و مهر
(محمّد على مجاهدى «پروانه»)

=========================

ولادت امام صادق :
به هر کرانه سر زده روشنی صبح امید
باد بهار عاشقان ، به جانب چمن وزید
ز مشرق طلوع نور ، صبا رسد به صد نوید
به گوشه‌ی بنفشه زار ، یک گل تک دانه دمید
گلی که چشم دو جهان ، شبیه او دگر ندید
ز آسمان ز کهکشان ، زمزمه می رسد به گوش
کسی به جمع قدسیان ، نمانده ساکن و خموش
عیان شده ز بی نشان ، نشان جنبش و خروش
داده سبو بر همگان ، ساقی مستِ مِی فروش
هر که در این دایره بود ، کوثر ناب سرکشید
میان باغ و گلسِتان ، گل یگانه می رسد
نور زمین و آسمان ، در این میانه می رسد
در شب تار اختران ، ماه زمانه می رسد
عشق از آن سوی جهان ، بدین بهانه می رسد
که در طریق دلبری ، دلبر دلبران رسید
کسی که شد ز غمزه اش ، طریق دلبری تمام
همان که جمع انبیاء به حضرتش دهد سلام
هم او که چشم مست او ، ربوده دل ز خاص و عام
در شب میلاد نبی ، ز بیت پنجمین امام
جلوه نموده عالمی ، که عالمش شده مرید
خدا نموده در رُخش ، تجلی دوباره ای
هر دو جهان به امر او ، به غمزه و اشاره‌ای
که دم به دم ز روی او ، به خود کند نظاره ای
عصمت و نور هشتمین ، یا ششمین ستاره ای
که در سپهر سروری ، خدای عشق برگزید
او که به صد یوسف مصر ، درس جمال می دهد
به انبیاء و اولیا ، شرح کمال می دهد
به هر زلیخا ز شعف ، شوق وصال می دهد
چهره او به آرزو ، شور خیال می دهد
زآن که خدای روی خود ، به وجه صادقش کشید
بگو یا یاس و نسترن ، عطر شقایق آمده
ز رحمت و لطف خدا ، هرآن چه لایق آمده
به جسم بی روح زمان ، جان خلایق آمده
ز نسل پاک فاطمه ، حضرت صادق آمده
خدا کسی به صدق او ، به خلقتش نیافرید
راستی از صداقتش ، کرم رهین منتش
نم نم باران وجود ، بارش ابر رحمتش
سخاوت و بخشش و جود ، سائل یک کرامتش
خلقت کل ماسوا ، به خاطر ولایتش
تمام آفرینش از ، محبتش شده پدید
مست شود حور و ملک ، ز نغمه های یاربش
درس ولایت است و عشق ، زمزمه های مکتبش
اختر و ماه و کهکشان ، چراغ کوچک شبش
هم او که ذکر فاطمه ، بوده دمادم به لبش
بدین جهت از دولبش ، کوثر ناب می چکید
به پیش نور روی او ، شرم نموده مهر و مه
به پای درس و بحث او ، خضر و خلیل طفل ره
یکسره یغما ببرد ، دل به دو چشمان سیه
هر که شود محب او ، نماندش هیچ گنه
سوی گناه کی رَوَد ، آن که محبتش چشید
ز چشم مشکین و لبش ، ز ابروی کمان مگو
برای سجده پیش او ، ز اهل آسمان مگو
ز مستی زیارتش ، به جمع قدسیان مگو
که گفتی نباشد آن ، چه عشق شد نهان ، مگو
اگر خدا جلوه کند ، چگونه شرح می دهید
هرکه به درگه اش رسد ، شود همه دست نیاز
به موسم ولادتش ، خدا به او نموده راز
به پیشگاه حق خودش ، لب به نیاز کرده باز
به لحظه شهادتش ، کند سفارش به نماز
به رسم عشق جان دهید ، تا که ولایش بخرد

ولادت امام جعفر صادق (ع)
ماه سرور و شادی بهر خلایق آمد
میلاد باشکوه ، امام صادق آمد
حجت کبریا ششمین مقتدا
آمد خوش آمد آمد خوش آمد
به هفدهیمن روز ، ماه ربیع المولود
درهای رحمت را حق ، بر وی عالم بگشود
سبط خیر الانام رهبر خاص و عام
آمد خوش آمد آمد خوش آمد
بروز ولادت ، جدش رسول خاتم
جعفر ابن محمد ، شد جلوه‌گر در عالم
زاده مرتضی کنز جود و سخا
آمد خوش آمد آمد خوش آمد
به مکتب اسلام آن ، بزرگ استاد آمد
چون جد خود پیغمبر ، برای ارشاد آمد
نجل حبل المتین سرور ملک دین
آمدخوش آمد آمد خوش آمد
ماهی که نازد بر او ، رکن و صفا و مروه
طالع شد از دامان ، مادرش اُم فروه
رئیس مذهب است حامی مکتب است
آمد خوش آمد آمد خوش آمد
ششم ولی داور ، چون در جهان ظاهر شد
روشن دل و چشمان محمّد باقر شد
(قاریا) گو درود منبع علم و جود
آمد خوش آمد آمد خوش آمد

میلاد دو رهبر
عید فرخنده دو رهبر مبارک
مولد صادق و پیمبر مبارک
موسم شادی مسلمین رسیده
مهر روی نبی سر زد از سپیده
صبح صادق دگر از افق دمیده
دو میلاد پاک و مطهّر مبارک
از سما میرسد نغمه یا احمد
بر لب حوریان ذکر یا محمد
خاتم الانبیا بدنیا خوش آمد
بر همه شیعیان این خبر مبارک
جلوه رسالت فروغ ولایت
آخر از نبوّت ششم از امامت
کرده یزدان بحق همزمان عنایت
هم به زهرا پدر هم پسر مبارک



دو صبح صادق
در هفدهم ربیع جلّ الخالق
هم جشن ولادت رسول مدنی
کز مشفق دین دمد دو صبح صادق
هم عید ولادت امام صادق (ع)
طلوع آفتاب و ماه
امشب که صفا با دل و جان همراه است
هم جشن ولادت امام صادق
هنگام طلوع آفتاب و ماه است
هم عید محمدبن عبدالله است
میلاد امام جعفر صادق (ع)
تا پرتو نور صادق آمد
به به که ز مشرق حقیقت
در هفدهم ربیع الاول
از دامن پاک امّ فروه
اینگوهر باقر العلومی
تا چهر ، به از مهش عیان شد
دریای فضائل و محاسن
بیمار دلان دگر ننالند
در پهنه عالم صداقت
شاگر درش ز کسب دانش
گر یکدل و یک زبان بود یار
از فیض وجود اوست بر خلق
از فیض در محبت دوست
جانی به تن خلایق آمد
خورشید همه مشارق آمد
آن سرور پاک لایق آمد
آن درّ یم حقایق آمد
کانون رجاء واثق آمد
احسن ز میان خالق آمد
عالم به جمالش عاشق آمد
زیرا که طبیب حاذق آمد
الحق که امام صادق آمد
استاد به هر دقایق آمد
حرفش به هدی مطابق آمد
رزق از در حیّ رازق آمد
این شعر ز طبع «ناطق» آمد
در مذهب رسمی تشیع
گیرند ز علم او تمتع
——————————————

اشعار ولادت امام جعفر صادق (ع)

بر شیعه ز حق رهبر لایق آمد
تابنده ترین نور حقایق آمد
از نسل محمد و علی و زهرا
صادق پسر حضرت باقر آمد
*******************
امشب که صفا با دل و جان همراه است
هنگام طلوع آفتاب و ماه است
هم جشن ولادت امام صادق
هم عید محمد ابن عبدالله است
******************
گویم ز امام صادق این طرفه حدیث
تا شیعه او به لوح دل بنگارد
فرمود که بر شفاعت ما نرسد
هر کس که نماز را سبک بشمارد
********************
مذهب جعفری و ملت احمد دارم
لله الحمد که این دولت سرمد دارم
من زخود هیچ ندارم که بر آن فخر کنم
هر چه دارم همه از آل محمد دارم
**********************
گل بپاشید که عید آمده است
شیعیان عید سعید آمده است
عشق در سینه چدید آمده است
نور خلاق مجید آمده است
ز عنایات خداوند غفور
شهر یثرب شده در هاله نور
باقر حلم پیمبر مسرور
خانه اش به بود از وادی طور
هفده ماه ربیع المولود
نیر برج ولا چهره گشود
غم ز دلهای محبان بریود
وجد و شادی به دل ما افزود
گلی از گلشن طاها بدمید
که شمیمش به دل ما بوزید
مذهب شیعه از او گشته پدید
پرده جهل و ضلالت بدرید
” ابوالفضل آسمانی “
====================

شعری  در مدح امام صادق
ای روح صداقت از دم تو
ای گوهر علم از یم تو
زیبندة توست نام صادق
الحق که تویی امام صادق
بر هر سخنت ارادت علم
در هر نفست ولادت علم
میلاد تو ای ولیّ سرمد
شد روز ولادت محمد
در هفدهم ربیع الاول
شد نور تو بر زمین محوّل
از صبح ازل امام علمی
تا شام ابد تمام علمی
دانش ز دم تو راست قامت
استاد علوم تا قیامت
قرآن به دم تو خو گرفته
ایمان ز تو آبرو گرفته
با نطق تو زنده تا قیامت
توحید و نبوت و امامت
ای در دهنت زبان قرآن
قرآن همه جان، تو جان قرآن
روید چو به بوستان شقایق
از لعل لبت دُر حقایق
وصف تو هماره بر لب ماست
راه و روش تو مکتب ماست
با تو همه جا مدینة ماست
این گفت تو نقش سینة ماست:
“هرکه شمرد سبک صلاتش
فردا نبود ره نجاتش”
دور است ز خط طاعت ما
بر او نرسد شفاعت ما
تو مخزن علم کبریایی
تو وارث ختم الا نبیایی
حق را نفس تو نوشخند است
قرآن به دمت نیازمند است
قرآن که دُر کلام سفته
با نطق تو حرف خویش گفته
هر آیه که جبرئیل آرد
بی نطق شما زبان ندارد
او راه و شما چراغ راهید
ناگفته و گفته را گواهید
تو بر تن پاک علم، جانی
استاد مفضّل و ابانی
دانشگه نور حق، پیامت
صدها چو زراره و هشامت
دارند جهانیان بصیرت
از مؤمن طاق و بوبصیرت
ای زندگیم هدایت تو
دین و دل من ولایت تو
مهر تو همه عقیدة من
مشی تو مرام و ایدة من
روزی که گِل مرا سرشتند
بر لوح دلم خطی نوشتند
این خط نوشته را بخوانید
من جعفریم همه بدانید
دلباخته ای ز اهل بیتم
خاک ره عبدی و کُمیتم
فریاد دوازده امامم
نور است به هر دلی کلامم
باشد که به خاک پای میثم
“میثم” بشود فدای میثم

=========================
اشعار ولادت وسرودهای مولودی امام صادق (ع)


چراغان
ای خدا امشب چراغان کرده ام این سینه را
تا که دلدارم امام صادق آن جا پا نهد

مکتب
سینه امشب به زمزمه آمد
لطف یزدان سوی همه آمد
صاحب مکتب تشیّع ما
صادق آل فاطمه آمد

بهار
دلدار برای دلِ قرار آورده
شادیم که از هزار هزار آورده
بر دست پدر دسته گلی در نجواست
انگار بهار ما بهار آورده
اشعار عروضی

نوش
دلا امشب سبو را پر ز می کن
حریم منزل و میخانه طی کن
به حق امشب که حق من را ندا داد
تو را نرخی فزون‌تر از طلا داد
خم از ابرویمان یکباره وا کرد
میان میکده ما را رها کرد
به جان تشنه‌ام  آب سبو داد
مرا با ساقی و میخانه خو داد
درون سینه‌ام مِهری نهان کرد
که وصف حال او کی می‌توان کرد
بگفتا آید از این در نگاری
که دارد عاشقان بی‌شماری
کنون ساقی و من بر یک قراریم
خمارِ مقدمِ سبزِ نگاریم
درون میکده هر کس به دستی
قدح را پر نموده بهرِ مستی
ولی ناگه تمام هستی آمد
کمالِ لحظه‌های مستی آمد
پیاله دست من، دستش سبویی
نسیمِ عاشقی آمد چه بویی
خدایا آن که گفتی رخ عیان کرد
تمام غصه‌هایم را نهان کرد
خدایا آن که گفتی برده هوشم
فقط از دست او باده بنوشم
چرا که پیر میخانه فقط اوست
شراب عشق و پیمانه فقط اوست
قلندرگونه باید رو به او کرد
برای دیدنش صدها وضو کرد
همه، عالم شده دیوانه‌ی او
منم مستِ میِ میخانه‌‌ی او
دگر می از کفِ ساقی نگیرم
سراغی از میِ باقی نگیرم
چرا؟ چون نوش کردم با حقایق
تمامِ عمر از صهبای صادق

شقایق
شبِ میلادِ و بر برگِ شقایق
نوشته نام زیبای تو صادق
رئیس مذهب پاکِ تشیّع
تو بر دل آشنا کردی حقایق
در آن گمراهیِ سختِ زمانه
ز تو تفسیر شد قرآن ناطق
اگر اکنون علی را دوست داریم
همه از زحمتت گردیده لایق
به هر بزم سؤالِ فقه و علمی
ز پاسخ‌های خود گشتی تو فائق
اگر ای پاسدار دین نبودی
کجا بود این همه عشق و علایق
بدان تا حشر ای شیخ الائمه
بوَد مدیون درسِ تو خلایق

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.