بهترین معلم

بهترین معلم

علمی فرهنگی مذهبی
بهترین معلم

بهترین معلم

علمی فرهنگی مذهبی

شعر در وصف امام علی علیه السلام(مجموعه اول)


شعرهای وصف امام علی علیه السلام(مجموعه اول) را اینجا ببینید
 

مجوز
از پرده چو روی دلبرم ظاهر شد
معشوق به پیشِ چشمِ دل نادر شد
ای دل تو بدان مجوزِ عشق و جنون
با عشق محمّد و علی صادر شد

ردّ
دل عاشق عشقِ بی‌عدد خواهد شد
آن عشق علی و تا ابد خواهد شد
در روز قیامت که شکافد دل‌ها
در دل که علی نبود ردّ خواهد شد

عقده‌دار
ای عاشق خسته دان که مرهم آمد
بر سینه‌ی عقده‌دار تو دم آمد
آن یار که در قرب خدا جایش بود
با هیبت آدمی به عالم آمد

نام علی(ع)
در عرش و سماء نام علی(ع) تک شده است
در حلقه ی عاشقان چکامک شده است
دیده شب معراج دو چشمان نبی
بر بال فرشتگان علی(ع) حک شده است

شوق ولایت
دل من حرف خود را با علی(ع)  گفت
دوباره جان گرفتش تا علی(ع)  گفت
گمانم امشب از شوقِ ولایت
خداوند جلی هم یا علی(ع)  گفت

بوتراب
امشب که سری خراب دارم
در سینه طلای ناب دارم
مستانه غزل خوان شده ام من
دل در ید بوتراب دارم

ولی الله
من وارث آیین نبی الله ام
من شیر خدایم و وصلی الله ام
در بدر و حنین دیده ای رزمِ مرا
من حیدرم و علی ولی الله ام

حکایت
حکایت تاب زلفان علی است
جهان مدهوش مژگان علی است
تو می دانی که عشق و عاشقی چیست؟
هدف از عشق چشمان علی است

هر نفسم
عشق تو شد چون به دلم منجلی
بر همه گفتم نه و بر تو بلی
چون نفسی می کشم از سینه ام
هر نفسم نام تو گوید علی

خمار
چشم همه تشنه ی آن روی توست
شیعه خمارِ خم ابروی توست
باد صبا چون که رسید از نجف
آن چه مشامم برسد بوی توست

صبا
صبا گر بگذری بر کوی یارم
بگو با دلبرم، زیبا نگارم
به جون هر چی عشقه توی دنیا
گلِ عشقی به جز حیدر ندارم



فانوس
امشب هلاکم می‌کنی با کنجِ ابرو یا علی
تا نیمه شب در فکرِ تو گشتم ثناگو یا علی
من کیستم؟ من چیستم؟ جز ذره‌ی ناقابلی
در پیش پایت می‌زند جبریل زانو یا علی
گفتی به وقت مردنش هر کس تو را بیند علی
مردم بیا دیدارم ای یارِ سیه مو یا علی
راهم کجا؟ چاهم کجا؟ گم کرده‌ام کوی تو را
دل عازم روی تو شد، ره را بگو کو یا علی؟
گفتم شب میلاد تو گیرم ز تو مولا مدد
تا این که فانوس دلم گیرد ز تو سو یا علی
مشکل به کارم آمده، لطفی امیر‌المؤمنین
دانم گره وا می‌شود، با ذکر یا هو یا علی
بودی تمام عمر من غمخوار و یارِ سختی‌ام
هستی به هر زخمِ دلی، درمان و دارو یا علی

جان
یا ایّها الناس این دلم را در گلستان یافتم
وقتی در او حبِّ علی، آن شاه مردان یافتم
من مرده بودم از ازل، لیکن به یومن نام او
شد زنده روحِ مرده‌ام، من از علی جان یافتم
او در پسِ صد پرده و هرگز ندیده چشمِ من
اما ندیده عاشقش گردیدم، ایمان یافتم
وقتی به ذکر «یا علی» لب‌های من شد آشنا
گشتم دوای دردها، هم این که درمان یافتم
وقتی به دریای ولا خود را به آب انداختم
گشتم گدای مرتضی، ملکِ سلیمان یافتم
دادم به دست آل حق دل را به رسم هدیه‌ای
شکر خدا چون عاقبت جان نزد جانان یافتم
فطرس بگو بر عارفان از عشق‌بازی‌های عشق
من از عبادات علی معنای عرفان یافتم

سلام
یا علی مرتضی حیدر سلام
شیعه را تاج سر و سرور سلام
عالم آمد از برایت یا علی
عشق می‌گوید ثنایت یا علی
سائل کویت شفایم می‌دهد
بر همه دردم دوایم می‌دهد
شیعه قلبش با ولایت می‌تپد
قلب با شور لوایت می‌تپد
نبض عالم زیر دست پاک توست
این همه شور و شعف پژواک توست
تو قسم ناری و در کف جنان
کعبه‌ را بودی چو درّی در میان
قبل از آن که حق گلِ جسمت سرشت
نام نیکت بر درِ جنّت نوشت
حق برای خلقت شعری سرود
دربِ جنت رمز نامت را ورود
«هر که خواهد سیر از کوثر شود
باید اوّل عاشق حیدر شود»
حیدرا هست همه از هست توست
لحظه لحظه عمرِ شیعه دست توست
امشب از عشق تو هر جا محشر است
بر دو چشم عاشقان صد گوهر است
خرم آن دل روشن از نور تو شد
دل سراسر غرقه در شور تو شد
ثانی آل کسا، شاه عرب
با وجوت گشته عالم در طرب

امیر
میلاد دلبر اومده ساقی کوثر اومده
شادی کنید آی شیعه‌ها آقامون حیدر اومده
نور نگاش دل می‌بره از همه‌ معشوقا سره
با تیغ ابروهاش علی هر دو دنیا رو می‌خره
شجاعتش گفتنیه، پهلوونیش قیامته
سینه سپر، قد بلند، جنگیدنش حکایته
عاشقِ بی‌شمار داره، منصب تک سوار داره
تو دستای با هیبتش،‌ شمشیرِ ذوالفقار داره
از روزی که اسم علی تو سینه‌ام دلبری کرد
همه رگای منتهی به قلبم و حیدری کرد
محبّت و عشق علی به بنده جون و پر داده
نخل وجود خسته‌ام به ذکرِ اون ثمر داده
من با علی زنده شدم، با عشقِ حیدر می‌میرم
می‌گن می‌آد آخر عمر، می‌گم مدد ای امیرم

لحظه های ناب
شبی من را به سوی آب خواندند
مرا در عالم مهتاب خواندند
نمی دانم چه حالی داشتم من
به بیداری و یا در خواب خواندند
مرا با خود به کوی یار بردند
به بانگ عشق را دریّاب خواندند
به دستم جامی از کوثر نهادند
به سوی لحظه های ناب خواندند
شدم چون قطره بر برگ وجودم
مرا هم شبنم نمناک خواندند
نظر بر قامت نوری نمودیم
که نامش با دلی بی تاب خواندند
تمام دل به دستان بی محابا
علی گفتند و یا ارباب خواندند
به بالای سرش قابی غزل بود
همه آن قطعه را بر قاب خواندند
جهان مولود زیبای علی را
به کعبه معجزی نایاب خواندند
گمانم وقت ضربت خوردن عشق
محل سجده را محراب خواندند
علی در علم، بعد از مصطفی بود
محمد شهر و او را باب خواندند
بدان فطرس که یار مهدی اش را
در این دنیا بسی کمیاب خواندند

قبله نما
صفحه ی مجنون دلم بسته به موی حیدر است
خواب و خیال من فقط دیدن روی حیدر است
کعبه ی من، منای من، مروه ی من، صفای من
عقربه ی قبله نما، یکسره سوی حیدر است
حج نروم بدون او از چه به احرام شوم
چون حجر الاسود من چشم نکوی حیدر است
باد صبا که مرده را حیات نو عطا کند
وزیدنش ذره ای از شمیم بوی حیدر است
گاه دلم سوی نجف، گاه رود غدیر خم
این دل دیوانه ی من به جستجوی حیدر است
عزم سفر نموده ام تا حرم ابوتراب
مسافرم مقصد من رفتن کوی حیدر است
طعنه ی دشمن علی هیچ اثر نمی کند
مرحم نیش دشمنان، نوش سبوی حیدر است
نغمه ی جمع شیعیان یکسره باشد این چنین
لعنت بی شمار بر آن که عدوی حیدر است

هو یا علی(ع)
عشق تمام عالمی، هم جن و هم انس و ملک
هست از وجود پاک تو خلق السماء و الفلک
مشکل گشای هر دلی نامت گره وا می کند
هر کس دلم را بشکند نام پیدا می کند
ای نور چشم مصطفی، میر و علمدار حنین
ای همسر خیر النساء ، باب حسن باب حسین
شاه عرب، شیر خدا، ای شافعِ روز جزا
شیعه بگوید یک صدا، هو یا علی مرتضی
وقتی که از هو یا علی در محفلی دم می زنم
کاخ تمام دشمنان یک باره بر هم می زنم
دستم بگیر ای پادشه در درگهت چون نوکرم
باشد برایم افتخار، اینکه غلام حیدرم

عشق علی(ع) است و بس
پادشه و تاج سر عشق علی است و بس
اسوه ی ایمان، گوهر عشق علی است و بس
چونکه ولادت شده در کعبه ی عشق و صفا
فاش بگویم پسر عشق علی است و بس
ای که هوای غم عشاق نمودی بدان
مرحم هر دردِ سر عشق علی است و بس
دور و بر فاطمه چون شمع علی سوخته
دان که چرا بال و پر عشق علی است و بس
گشته به هر جنگ، چو سدّی بَرِ پیغمبرش
چونکه تهنتن سپر عشق علی است و بس
عشق حسین و حسن و زینب نالان او
این سه همه خود شرر عشق علی است و بس
گر چه ابالفضل قدش سر و رخش چون مه است
اوست ز نسلِ قمرِ عشق علی است و بس

تفسیر انما ولیکم الله و رسوله ...
لحظه ای عاشقانه خو گشتم
با دلم گرم گفتگو گشتم
نیمه شب بود و نیمه های رجب
گفتم ای دل چها کنم ز طرب
دل بگفتا به عشق شا ه جهان
استخاره نما تو با قرآن
هر طلیعی در آن نمایان شد
معنی اش رمز مستی جان شد
این من و دل، تقدس هر آه
وا نمودم به ذکر بسم الله
آیه ای شد عیان چو نور ماه
مائده بود و پنجم از پنجاه
آیه را بر حریم لب راندم
معنی اش را برای دل خواندم
دین پرستان ولایت از والاست
حق ولی و پیمبرش مولاست
دیگر آن کس ولایتش عظماست
کاو سرشتش ز عالم بالاست
با خدا در نماز خود نازد
در نمازش زکات پردازد
دل کمی در خودش تعقل کرد
با رگ قلب من تفعل کرد
گفت و با من حدیث آن دانی
گر ندانی چو مرده بی جانی
سائلی لحظه ی صلات عشق
او طلب می کند زکات عشق
گوهری از سلاله ی مهتاب
در رکوعش چو عاشقی بی تاب
با اشارت زکات او داده
همچو شاهی برات او داده
تا که انگشترش برون گردید
آیه ی حق به راکعون گردید
آن که باشد نماز می سازد
در نمازش زکات پردازد
آن که باشد بهشت در بالش
هستیان را شفا دهد شالش
کیست آن، حل مشکلش خوانند
میر ذات السلاسلش خوانند
کیست آن با نگاه روحانی
راهبی را کند مسلمانی
کیست او، یاور نبی الله
غیر حیدر، علی ولی الله

یا حیدر
وقتی که می گم یا حیدر، دلِ من پرنده می شه
توی سبقت از ملائک، باز دلم برنده می شه
می گن عاشقای مولا، اشکاشون مثلِ گلابه
چونکه در تموم دنیا، گلشون ابوترابه
کسی که دیوار کعبه، پیش مقدمش دو تا شد
عاشق ولادت اون، نه که ما بلکه خدا شد
«اگه گلهای بهار، همه عالم رو بگیره
گل حیدر گل عشقه، هیچکی جاشو نمی گیره»
امشب از عشق وجودش، چشامون بارون می باره
واسه شهر نجفِ اون، دلامون چه بی قراره
می خوام امشب تا سحرگاه، دلمو رو دست بگیرم
با تمامی توانم، یا علی بگم بمیرم

دنیای من
به خدا قسم علی تموم دنیای منه
هر کجا علی باشه منزل و مأوای منه
این دل عاشق من مست علی مرتضاست
درد من درمون من دست علی مرتضاست
به جز از عشق علی چیزی رو در دل ندارم
عاشق علی ام و ذره ای مشکل ندارم
هر کی عاشق علی باشه چیزی کم نداره
روز محشر که می آد غصه و ماتم نداره
چشم من منتظره ی لحظه ی دیدارِ توئه
دلم افتاده به خاک مجنون و بیمارِ توئه
قسمتم کن آقا جون نجف زیارت بکنم
کنار ضریح تو عرض ارادت بکنم

مولانا علی(ع)
عالمی این جمله می گویند مولانا علی
دل ز هر آشفته می شویند مولانا علی
تو به دل دادی علی جان سائلی عشق خود
سائلان هر لحظه می جویند مولانا علی
خاکیان با گُل ولی افلاکیان با بوی عشق
این به لب دارند و می بویند مولانا علی
لاله و یاس و شقایق همچو گلهای دگر
جمله از عشق تو می رویند مولانا علی
خیل آنان که طریق عشق حق طی کرده اند
راه تو پیوسته می پویند مولانا علی

هو یا امیرالمؤمنین(ع)
توتیای هر دو چشمم گردِ راه حیدر است
من که یک عمری حیاتم در پناه حیدر است
هر کسی روی نگارش دل به یغما می برد
آن چه برده هوش من آن روی ماه حیدر است
هر که گوید نغمه ی هو یا امیرالمؤمنین
یار حیدر می شود جزء سپاه حیدر است
با وصالش خوانده ام درس شهامت در الست
گریه های روز و شب یک ذره آه حیدر است
چشم او دیوانه کرده چشم من را از ازل
حسرت چشمان من گوشه نگاه حیدر است
رمز یا زهرا به وقت حمله ی شیر خدا
ضربه های از ذوالفقار و تکیه گاه حیدر است
هر که دارد آرزویی در سرای زندگی
آرزوی من فقط آن بارگاه حیدر است

علی(ع) مدد
من و از کوچیکی نوکر علی صدا زدند
بچه بودم به گوشم حلقه ی مرتضا زدند
مادرم با اسم اون قلب منو دیوونه کرد
شهدِ جانِ من و با نام علی نموونه کرد
من شدم شیعه ی حیدر، آدمی با اقتدار
نام اون برای من شد سَنَدی، یه اعتبار
دل من پر زد و رفت کنج نجف خوونه گرفت
دست من پیاله شد از اون یه پیمونه گرفت
عهد خود بستم و خووندم نام اون رو بی عدد
دست به زانو زدم و صدا زدم علی مدد
هر کی دلداری داره، من مه و ماهم علیه
شب قبر و تاریکی، پشت و پناهم علیه
می دونه دوستش دارم، مهتاب قلبم علیه
به خدا غلامش ام، ارباب قلبم علیه
حیدری مذهبم و عاشق ایوون طلاش
زندگیم و می ریزم هر روز و شب زیر پاهاش
می گن اربابم علی لحظه ی تلخ مردنم
برق شیرین نگاش مرحمی می شه بر تنم
کاشکی صد مرتبه، مرگم رو در آغوش بگیرم
تا با دیدن علی زنده بشم باز بمیرم
اگه دشمنای اون طعنه به شیعه می زنند
طعنه رو از روی خشم و بغض و کینه می زنند
یه روزی خدا به ما شاه گُل و گلاب می ده
مهدیِ علی می آد به دشمنا جواب می ده

اقتدار
دین اسلام ناب احمد را، مرکز اقتدار علی باشد
در سرای خیال هر مردی، مرد با اعتبار علی باشد
گر پیمبر رسول ایمان است، عهده دار کلید قرآن است
شیر میدان غزوه ی ایثار، یکه و تکسوار علی باشد
گر چه رهراست مادر سادات، گر چه زهراست ام آل الله
شیعه را مایه ی مباهات است، شوهر بی قرار علی باشد
مجتبی گر که یوسف زهراست، او ز نسل اصیل زیبائیست
چونکه یوسف ز صلب یعقوب است، مجتبی را تبار علی باشد
گرحسین بن‌حضرت‌حیدر، همچو لاله نشسته در خون است
هان بدان ای اسیر ثارالله، صاحب لاله زار علی باشد
زنیب از آن سبب خطیبی شد، در میان محافل دشمن
چون که استاد عرصه ی درسش حیدر نامدار علی باشد
آن یلی که به غرشش دشمن لرزه بر قامتش نمایان شد
نام او بود حضرت عباس، او ز نسل نگار علی باشد
در غدیر آمدش پیمبر خود، پیش چشم ملائک و آدم
گفت بعدِ من بدان عالم، رهبر ماندگار علی باشد
اصل قرآن و قاری و ترتیب، اصل ایمان و منشأ تکبیر
روزه و هم نماز و خمس و زکات، صاحب ذوالفقار علی باشد


کعبه ام

کعبه ام من حرم ایزد منان به کفم
من از این منسب والا همه دم در شعفم
کعبه ام، لیک خودم عاشق شهر نجفم
چون علی گوهر من بود من او را صدفم
حاجیان کوی من و من که به کوی علی ام
سرخوشم چون که خودم حاجی روی علی ام

مروارید
مژده بر دلدادگان خانه‌ی حق می‌رسد
بین که مروارید کعبه از صدف آمد برون

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.